دلتنگی های یک غریبه درغربت

ساخت وبلاگ
زِمستان بود و بی‌تابی، دِلم جایی فَدایی شد... نَفس در سینه خُشکش زد، دِلم با تو هَوایی شد...

دلتنگی های یک غریبه درغربت...
ما را در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6payizekhatereham2 بازدید : 144 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 8:42

محمدجان!  چیزی در سینه ام ، به شکلی بد خیم تو را می خواهد… انگار در دلم حرفی دیگر باقی نمانده تا برایت بگویم تنها یک جمله! "تا ابدیت" دوستت دارم... تو که کنارم باشی معجزه ای در من رخ میدهد به نام آرام دلتنگی های یک غریبه درغربت...
ما را در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6payizekhatereham2 بازدید : 126 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 8:42

بچه عجیب ترین موجود دنیاست ، می آید ،مادرت میکند ،عاشقت میکند ،رنجی ابدی را در وجودت میکارد .تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میداردو تمام ...!بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست ؛وقتی مادر میشوی ،رنجی ابدی دلتنگی های یک غریبه درغربت...
ما را در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6payizekhatereham2 بازدید : 159 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 8:42

موجود دوست داشتنی زندگی من سلام  خوش آمدی به جمع دو نفره ی من و پدری که نمی دانی چقدرررر ذوق آمدنت را دارد... خوش آمدی در وجود منی که الان در پوست خود نمیگنجم... مادر بودن، نمیدانی این کلمه ی چهار حرف دلتنگی های یک غریبه درغربت...
ما را در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6payizekhatereham2 بازدید : 133 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 8:42

روزگار طولانی من بودم وخودم ، درس و کار و یک دنیا فراغتی که هر طور دوست داشتم به بطالت می گذشت ، بعدها همسفر مردی از تبار خوبی ها شدم و او آنقدر خوب بود که کم کم رفتن پی علاقه مندی ها تمام وقتم را پر دلتنگی های یک غریبه درغربت...
ما را در سایت دلتنگی های یک غریبه درغربت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6payizekhatereham2 بازدید : 105 تاريخ : شنبه 25 اسفند 1397 ساعت: 8:42